عده کمی شعرچرخ چرخ عباسی خدامنونندازی رابه خاطردارند.این حکایت گردونه پسرودخترکوچولوهاتوبازی مهدکودک بود.

گرچه این شعرمیتوانست حکایت پول هایی که بابت قرض وسرمایه گذاری وازدواج وهزارمسئله ومفسده دیگرخرج میشدهم باشد.پول کثیف که ننه های لباس مهدکودک پوش برایش میمردند.

همون پولی که بابابزرگ هاتانخورده ونوموقع عیدنوروزمیدادند.همون اسکناس نویی که خارج ازبانک پنجاه درصدرویش اضافه قیمت میرفت وفروخته میشد.

پول نودراسفندماه واعیادخصوصاریال ایران ارزشش بیش ازدلاربود.

بانک هانمیدانستندباپول هایی که سمت چنین بازاری میرودچکارکنند.فقط دعامیکردنددربورس برودوهمه سفته بازهاباسیگنال سازی دربورس افرادراسمت بورس بکشندوبعدنمادبسته شودوپول درآنجابدون پرداخت سودبلوکه گردد.بورس جای امنی نیست افرادزیادی معتقدبودندسودفروش اسکناس نوبیش ازبورس اوراق بهادارهست.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها