اکثرسلاطین خبیث به این اعتقادداشتندکه نسل انسانها راروبه انقراض نهاده اند.اماازآنجاکه پروردگارتمام عناصرجهان که به نوعی باهمدیگردررارتباط بودندانسان راازماده ای جهنده آفریده بود.این ماده جهنده هنگام فسادهایی همچون لواط درزن ومرداشباع میشدوافرادراترغیب به بالاوپایین پریدن وماجراجویی وکنجکاوی درهرچیزی مینموددرکنارآن یکی ازتعالیم دین مسیح این بودکه باآنانی که شماراآزارمیدهندبرخوردخشن نداشته باشید.این فرهنگ روبه گسترش بودوبه اسکندرمغدونی هم به ارث رسیده بوداوفردی بودکه به گسترده شدن همین جنس فرهنگ فکرمیکرد.

پهن ترین فرهنگ دردریای فرهنگ های مختلف درحال شکل یافتن بود.

نقطه ضعف فرهنگ اسکندرمغدونی ایران بود.مدرنترین فرهنگ درسطح های پزشکی نظامی.جایی بوددردل خاورمیانه کنونی که وسعتش بستگی به نوع اشتراکات مذهبی داشت.درآن زمان فرهنگ زرتشتیان موجب بیشترین اشتراکات مذهبی بود.اسکندرمیدانست این اشتراکات مذهبی رابایدنابودکند.برای اوکردارنیک.پندارنیک ورفتارنیک که شعارزرتشت بود بی ارزش بود.او دنبال ساخت تمدن خودش درخاورمیانه امروزی بود.تمدنی که موجب شددرطی آن کتابخانه های مختلف در آتش بسوزند.مانند همان اتفاقی که دربعدعلمی د رکشورهای جنگ زده امروزی رخ میدهد.گرچه مدت زمان زیادی طول کشیدکه او متوجه اشتباهات خودبگردد.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها