هواسردشده بیرون نروبگذارهوامعتدل شدمهریه رابگذاراجرا.این حرف حامدباعث نمیشدکه اوچمدانش راببنددوبرودبه خانه پدرش.نگاه ملتمسانه حامداثری دردل وروح اونداشت.سردشده هوابیرون نرو.جاده ترافیکه وهواآلوده هست بیرون نرو.الکی کفش پاره نکن پول تعمیروخریدش رانداری همه برای فائزه یک معنی راداشت وآن بردگی بود.ازطرفی ون درحوزه علمیه قم درهنگام گرانی سکه وبنزین ودلارمیگفتندمردی که مهریه زن رانپردازدواگرصاحب فرزندباشدبچه محاسبه میشود.این همه حرف باعث میشدهیچ فردی عصای دست دیگری نشودوطلاق افزایش یابد.

فائزه فکرمیکردبرده مردهاهست وبدنش سرزمین اشغالی شده واین حس تنفررادایم باخودداشت.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها